شعر طنز(خسرو و فرهاد!)
شعر طنز(خسرو و فرهاد!)
نخستین بار گفتش کز کجایی؟
مبادا هم محل، هم خاك مایی؟
چرا این دختر همسایه مان را
تو کردي خواستگاري بی خبر،ها؟!
چرا او را تو کردي انتخابش؟
بگفتا: مطمئنم از جوابش!
بگفتا: نرخ مهرش با تو گفته؟
بگفت: آن را که داده، کی گرفته؟!
بگفتا: بیشتر من دارمش دوست
بگفت: اما مهمتر، پاسخ اوست!
بگفتا: دوستش داري چنان من؟
بگفت: عشقت نه نان است و نه مسکن!
ادامه مطلب